Glassy Love

یک گروهی از آدمها، درست حکم شیشه را دارند… شکستنی هستند و نگه داشتن و بودن با آنها سخت است… اگر آنها را به رسم خودشان دست نگیری، یا دستت را می‌برند و یا که سر میخورند و می‌افتند و می‌شکنند… آدمهایی که بر خلاف ظاهر برنده‌شان، اما آنقدر شفاف هستند که هیچ چیزی را پشت‌شان قایم نمیکنند…اصلا نمیتوانند که قایم کنند… مگر تو با جیوه آلوده‌شان کنی و آینه‌شان بسازی که فقط خودخواهی تو را نشان دهند و خودشان  را از خودشان بگیری…

اینها آدمهایی هستند که اگر روزی عاشقشان شدی، با نرم‌تر از الماس بریده نمی‌شوند تا با پنجره تو هم‌قواره شوند… همه عمرهم باید مراقب توپ بچه‌های پاپتی خیابان باشی که اشتباهی پنجره تو را بی‌شیشه نکنند… خلاصه سختند این آدمها… اما اگر صاحبشان شدی و مراقبت را یاد گرفتی، آنوقت است که سوز ِ هیچ زمستان حرامزاده‌ای، از پنجره‌ات به داخل نمی‌آید و همانطور است که با گرمای‌اش، همه برفهای زمستان را میتوانی بشماری بی انکه لرزی به تنت بیافتد…

اینطور عاشقیهاست که تکراری نمی‌شوند و انگار که هر روز از سر  ِ نو، دلت را باخته‌ای و راه نرفته‌ای را میخواهی شروع کنی… عاشقی با این آدمها سخت است.

قهرمان

 قهرمان کسی است که منتظر نمینشیند تا شرایط و آدمهای دیگر او را به قلمرو پادشاهی درونش برسانند....قهرمان علیرغم دردهای زندگی پوچ نمیشود و زندگی خود را میسازد

صبورانه نابغه می شوم !!!!!!

می دونی تا به حال خیلی ها ازم تعریف کردن ! به جا و بی جا !‌بعضی هاش به دلم بدجور نشسته کلی ذوق مرگ شدم !!!!بعضی هاش هم کلی منو ترسونده و به جای احساس خوشایند احساس بت پوشالی بهم دست داده و کلی از خودم ناامید شدم که اینی که اینا می گن من نیستم و دارن بزرگم می کنن !!وای ! بعضی هاشم یه گوشم در و یکی دیگه دروازه !!!!  

بعضی تعریفها هم تخریب بوده جا تعریف !بسته به طرفش باز ذوق مرگی و نا امیدی و ناراحتی را تجربه کردم !(تو این مورد اگه طرفم واسم مهم باشه  یا صلاحیت نظر دهی داشته باشه داغون می شم !اگه نباشه و اصلا صلاحیت نداشته باشه !کلی خوشحال می شم !چون این یعنی اینکه کار من اونقدری ارزش داشته که این طرف را به حرف وا داره !!!!!!! 

تو همه ی این تعریف ها ! یه تعریف همگام با تخریب بدجور به دلم نشسته و از وقتی شنیدم هی تو ذهنم تکرار می شه و همه نوع احساسی را توام بهم می ده (ترس نفرت دوست داشتن بد اومدن ذوق نا امیدی .جسارت .حماقت .منطق .صبوری !عجولی !شکست !پیروزی ) 

 

 

این حرفو یکی بهم زد که سه چهار ماهی اونم تو کار باهم آشنا شدیم . در حد همکار منو می شناسه ! تو کارش متخصصه !یکم از زندگی شخصیم می دونه .اینم تو یه چند تا سفر بیرون شهری تو ماشین که از خودمون تعریف می کردیم .در حد همین از زندگی های شخصی هم خبر داریم !!!! 

آدمی که وسواس داره !صبوره و واسه یه کار کوچیک صد بار بررسی می کنه و می سنجده و آخرشم با هزار وسواس کارو انجام می ده !!!  

یه بار تو یه کار سر همین وسواس و از شانسه بدش که من باید پاسخگوی سوالاتش می بودم از بس رو اعصابم راه رفت بهش گفتم :دقت ندارین یا حواستون اینجا نیست !!!! یه چیز ساده که اینقدر پرسیدن نداره ! یه بار جواب دادم دقیق و کامل !‌این پرسیدن دوباره ی شما جز عصبی کردن من فایده ایی نداره !!!! 

با کمال ادب معذرت خواهی کرد و به کارش رسید !!! و دیگه سوالی نکرد !!!

بعد موقع استراحت جلوی همه از من تعریف کرد !!!!!!!!!!! 

فرمودن : 

خانوم ... خیلی آدم رکی هستن و من خیلی خوشم اومد که تو کار وسواسم را بهم تذکر دادن چون واقعا اعصابه خودم هم داشت خرد می شد . بعد رو کرد طرفه خودم و گفت :باور دارم شما خیلی آدم باهوشی هستین و اگر رو صبوریتون یه کم کار کنین بهتون قول می دم نبوغتون مشهورتون کنه !!!!!!! 

منم سر خوشانه پرسیدن چطور ؟ از کجا می گین ؟ 

گفت آخه شما الان به خاطر عجول بودنتون  از یک /بیستم  عقلتون استفاده می کنین و با این سن  این هستین !!!!!!! اگه صبور بشین و  از همه ی ۲۰ قسمت استفاده کنین،  نابغه می شین !!!!! 

--------------------------------------------------------------------

 

عملا منو شست !!! تکوند !!!! رو بند پهنم کرد !!!!! 

خیلی حرفش به دلم نشست !هم زهر داشت هم پادزهر !!!!!!!هم شرمنده شدم هم مست غرور ! 

اهل تلافی نیست و الا می گفتم از دستم دلخور شده بوده خواسته با این حرف منو تحقیر کنه دلش خنک شه !تازه  چون به دلم نشسته پس منظوره بد نداشته !اصلا هم همچین آدمی نیست !!! 

ولی خیلی باحال گفت !!!!!!!!  

 

جواب من اون موقع از روی لجم بود و کلی بچگانه (واقعا عجولم !!!!) 

گفتم: نیازی به نبوغ ندارم دنباله شهرت هم نیستم  !‌همین حدشم زیادی دارم ولخرجی می کنم !!!! من از عجول بودن لذت می برم !!!!!!!!!!( اعتراف : دروغ گفتم !اصلا هم لذت نمی برم !!!!) 

با این جوابم  به همگان ثابت کردم حق با ایشان است !!!!!!!! و نظرشون راجبه من کاملا درست !!!این جوابم  هم دلیل عینی !!!!! 

 

 !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 


god gift

گاهی آنچنان در آرزو غرق می شوی که فراموش می کنی آرزوی کسی هستی !!!!!!!!! 

حکایت آدمهایی که هر روز دور و برم می بینم ! در دل هوای کسی را دارند که کنار دستشان هست اما گویی هیچگاه آنها را به دید دل خواسته ی خود ندیده اند و هم چنان دور دنیا به دنبال دلخواسته در حال جستجو هستند .کناره دستی هایی که به حکم حجب و حیا و لبریز از احساسات از کنار دست بودن لذت می برند و لب از روی لب بر نمی دارند و عذاب می کشند و شاد می شوند با یک جمله از شخص مذکور !!!!!! 

این کنار دستی است که سعی می کند به هر نحو هست توجه جلب کند و صبور باشد و صبوری کند و این کنار دستی است که گوش است برای فرد مذکور در تعریف از فلان شخص و بوان آدم که رد پایی از دلخواسته هایشان را دارد !!!!!!!و من نمی دانم اما درک می کنم چه بغض سنگینی را یدک می کشد و در دل چه فریاد خاموشی دارد که حواست را جمع کن !من نیز به تو می اندیشم !الطافم نشانه ی مهر است !توجه ام نشانه ی علاقه و دلواپسیم نشانه ی دلباختگی !!!! 

ما انسان های بی ملاحظه و خود خواه حتی به دلخواسته های خود بی اعتناییم . 

من دلم برای کنار دستی و عشق خاموشش و دلم برای شخص مذکور که در شناخت دلخواسته اش دچار کوربینی است ! غمگین است . 

کنار دستی و حضورش برایش عادت شده اند و جزیی از مکررات و تکرار های روزانه و این چنین است که دور می شود از هوای خواست خود و رو به سوی دیگری دارد !!!! 

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد      آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد !!!!! 

حکایت ما آدم های خود خواهه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!  

 

----------------------------------------------------------- 

پ.ن: تو این هوای ابری و بارونی دلم هوای پرسه داره ! 

کلاه کاپشن ماماندوز رو سر و دست تو جیب و تکرار آهنگ اشاره ی حبیب و فکر فکر فکر و یه خیابونه بی انتها ! مثله همون روزهای رفته !‌ 

من تو تصمیمام مصمم !!!! لج باز و مغرور و خود خواه نیز هستم !!!!! حواست را جمع کن ! همین !