کم کمک وقت خداحافظی ما رسیده !‌

همه حرفهایت را حوصله میکنم
و در چشمهایت که نگاه میکنم
میفهمم
راه را دروغ امده ام
دست به دست هم
پا به پای هم
ودل از هم پنهان میکردیم
که مبادا بیشتر از این ببازیم
اما برای من فرقی نمیکند
حالا که قرار است ببیازیم
تو را میبازم
برای من فرقی نمیکند ...

باید فراموشت کنم
چندیست تمرین می کنم
من می توانم ! می شود !
آرام تلقین می کنم
حالم ، نه ، اصلا خوب نیست ....
تا بعد، بهتر می شود ....
فکری برای این دلِ آرام غمگین می کنم
من می پذیرم رفته ای
و بر نمی گردی همین !
خود را برای درک این ، صد بار تحسین می کنم
کم کم ز یادم می روی
این روزگار و رسم اوست !
این جمله را با تلخی اش ، صد بار تضمین میکنم