سلام !
این روزها ،روزهای عجیبیه !
تو یک ماه اخیر حدود ۵،۶ بار مرگو از نزدیک !نزدیکتر از آنچه بشه تصور کرد حس کردم !
و من خونسرد !خونسرد خونسرد! این خونسردی واسه منه هیجانی یکم زیادی غیر عادیه !
همه این ملاقاتهای نیمه تمام با جناب حضرت عجل در مسیر ناجور دانشگاه و رانندگی بوده و لاغیر !
می دونی خیلی بده که من آدم هیجانی هستم ! یعنی نه کاملا بد !اما در کل بده !
من از یه شادی کوچیک و یه خبر شاد کلی شاد می شم و زمین و زمان را به هم می ریزم و هی شلوغ می کنم هی شلوغ می کنم ! بالا و پایین می پرم و بزرگش می کنم !
از یه ناراحتی کوچیک تو خودم می رم و ساکت می شم و با این که حفظ ظاهر می کنم قیافه ی تابلو ام از چند کیلومتری فریاد می زنه من چه باکمه !
آدم های امثال من زود هم آروم می شن چون هیجان مثله طوفانه و دائمی نیست !من بعد از چند ساعت هیجان می شم یه آدم معمولی و خونسرد !
از حرف زدن و تلاطم صدام تو تعریف اتفاقات هم می شه به هیجانی بودن من پی برد !
یه همچین آدمی با یه زندگی کاملا معمولی هم می تونه لحظه های پر هیجان داشته باشه و برای خودش بسازه ! دقیقا عین من !