من و شلوغی خونه تکونی !

باید یه پاتوق دو نفری برا خودم و پسری بیابم ، یه کافیشاپ یا یه جای دنج برا نشستن و گپ زدن های دونفری 

گاهی لازمه ادمی با خودش و عزیزانش خلوت کنه

امروز دلم گرفته ، حمید نیس ، پسری دلدرد داشت ، من رفتم عصبکشی دندون ، خونه تکونی ام رو هواست ، کارهای  مدرسه و .... هم هست ، من بیش از همیشه از نظر احساسی و عاطفی احساس تنهایی مفرط دارم

نه دلتنگ گذشته ام و نه نگران آینده ، تو برزخ حال گیر کرده ام ، انگار امروز چیزی نبود که انتظارش را داشتم

گاهی از تظاهرات خودم خسته میشم ، وقتایی که دیگران متوجه تنهایی و خستگی ام میشوند و من به هزار و یک بهانه این تنهایی  و خستگی را توجیه می کنم .

دوباره وسط شلوغی خونه و خونه تکونی ، دلم کتاب خونی و نوشتن و شعر خواست ، انگشتم هم سوخته و تایپ خیلی سخته

برا پسری کلی برنامه های جذاب دارم

هر روز که  باهام مییاد سر کار ، بعد از اون هم یه روز تو هفته میره موسیقی شنوایی ، شنیدن شاهنامه و حافظ خوانی و سعدی خوانی هم اگر پیدا کنم .با رایحه حتما حتما برنامه خواهم داشت ، باشگاه و تفریح  روزانه هم تو برنامه هامه ، همچنین اگر استخری بیابم که نوزاد هم بپذیره قطعا با پسری تابستونه خوبی را انشاالله خواهیم گذروند ، 

 اگر عمری باشد ،


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد