واه واه واه !
خدا به دور !
امروز صبح با دندون درد و یه طرف صورته ورم کرده شالو کلاه کردم رفتم اداره ی کل آزمایشگاههای فنی و مکانیک خاک وابسته به اداره راه و ترابری که ببینم می تونم برم تو یکی از آزمایشگاههاشون کار آموزی یا نه
کلی پله رفتم بالا و رسیدم به دفتر رییسشون و از خانوم منشی پرسیدم شما کار آموز می گیرین؟
یه نگاه به سر اندر پای من انداخت و ابروشو بالا انداخت که ما کار آموز می گیریم اما خانوم نمی گیریم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
گفتم اصلا؟
گفت اصلا اصلا !!!!
اینقدر دندونم درد می کرد که حوصله نداشتم چونه بزنم و اومدم بیرون !
صبح تا الان فکرم مشغوله که چه جوری اینها را متقاعد کنم منو به عنوان کار آموز بپذیرن !
و خانوم بگیرن !!!!!!
والا !
دیگه اینجوریشو ندیده بودیم . آدم تو رشته ایی درس بخونه که تو تخصصش خانوم نمی گیرن !!!!!!!!!!!!!!!!! اونوقت آدم نمی دونه چه خاکی تو سرش بریزه وقتی خانومه و تو اون رشته درس خونده و رشته اش را دوست داره
کلی صبح تا حالا لجم در اومده !
اینقدر میر م و می یام تا خسته و متقاعد شند که خانوم هم باید بگیرن !
پرو پرو !
خانوم نمی گیریم !!!!!!!!!!!!!!!
شنبه صبح دوباره می رم و اینبار با مدیرشون حرف می زنم . چه معنی داره خانوم نگیرن !!!
ولی اگه بشه ،هیم !!!!چی می شه ! کلی واسم خوبه .کلی کلی باحاله !
انوقت من می شم اولین خانومی که گرفتن ! این از همه لذت بخش تره !!!
هه هه ! فقط کافیه من بخوام یه کاری را بکنم .اینقدر واسش تلاش می کنم که جواب بده .مخصوصا این کار که خیلی واسم دوست داشتنی و جالبه و جز تخصصم حساب می شه و آینده ی شغلی و زندگیم را تحت تاثیر قرار می ده
نباید کوتاه اومد !!!!!!!!!!
باید دید چی میشه
صبح تا الان کلی جمله با خودم تمرین کردم که رفتم اونجا بهشون بگم و هر چی گفت یه چی جواب داشته باشم بدم که متقاعدش کنم باید منو بپذیرن !
من این کارو می خوام !!
من این کارو می خوام !!
من این کارو می خوام !!
من می تونم و این کارو می گیرم!!
به امید پیروزی و موفقیت !
تولد، تولد؛ تولد..کلی لی لی کلی لی لی کلی لی لی
تولدم مبارک، بیا کیک بخور