باید یه پاتوق دو نفری برا خودم و پسری بیابم ، یه کافیشاپ یا یه جای دنج برا نشستن و گپ زدن های دونفری
گاهی لازمه ادمی با خودش و عزیزانش خلوت کنه
امروز دلم گرفته ، حمید نیس ، پسری دلدرد داشت ، من رفتم عصبکشی دندون ، خونه تکونی ام رو هواست ، کارهای مدرسه و .... هم هست ، من بیش از همیشه از نظر احساسی و عاطفی احساس تنهایی مفرط دارم
نه دلتنگ گذشته ام و نه نگران آینده ، تو برزخ حال گیر کرده ام ، انگار امروز چیزی نبود که انتظارش را داشتم
گاهی از تظاهرات خودم خسته میشم ، وقتایی که دیگران متوجه تنهایی و خستگی ام میشوند و من به هزار و یک بهانه این تنهایی و خستگی را توجیه می کنم .
دوباره وسط شلوغی خونه و خونه تکونی ، دلم کتاب خونی و نوشتن و شعر خواست ، انگشتم هم سوخته و تایپ خیلی سخته
برا پسری کلی برنامه های جذاب دارم
هر روز که باهام مییاد سر کار ، بعد از اون هم یه روز تو هفته میره موسیقی شنوایی ، شنیدن شاهنامه و حافظ خوانی و سعدی خوانی هم اگر پیدا کنم .با رایحه حتما حتما برنامه خواهم داشت ، باشگاه و تفریح روزانه هم تو برنامه هامه ، همچنین اگر استخری بیابم که نوزاد هم بپذیره قطعا با پسری تابستونه خوبی را انشاالله خواهیم گذروند ،
اگر عمری باشد ،